می خواهم زندگی کنم . . .






















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


ناجي تنهايي من

از او كه رفته نبايد رنجشي به دل گرفت، آنكه دوستش داريم همه گونه حقي بر ما دارد؛ حتي حق آنكه ديگر دوستمان نداشته باشد. بلكه بايد تنها از خود رنجيد كه چرا بايد آنقدر شايسته ي محبت نباشم كه دوست مرا ترك كند، و اين خود دردي كشنده است....

عادت کرده ام که بغضهایم را،

پشت خنده ها ی دروغی ام پنهان کنم...

یاد گرفته ام که اگردلم شکست...

بی صدا گریه کنم...

سالهاست بارخستگی هایم رابه تنهایی به دوش می کشم،

خسته ام ازاین عادت ها...

یاد گرفتن ها...

دلواپسی ها...

می خواهم آن روی زندگی را هم ببینم.

می خواهم زندگی کنم...

زندگی .......

 



+نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت9:35 PMتوسط ناجي تنها | |