آرامش ...






















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


ناجي تنهايي من

از او كه رفته نبايد رنجشي به دل گرفت، آنكه دوستش داريم همه گونه حقي بر ما دارد؛ حتي حق آنكه ديگر دوستمان نداشته باشد. بلكه بايد تنها از خود رنجيد كه چرا بايد آنقدر شايسته ي محبت نباشم كه دوست مرا ترك كند، و اين خود دردي كشنده است....

 

گاهی وقتها نوشتنت نمی آید...

قدم زدن را هم دوست نداری...

از حرف زدن با دیگران حالت بهم میخورد...

خسته نیستی...

دل زده نیستی..

اما تا دلت بخواهد غــــم داری...

بعضی وقتا حالتان مثل همیشه ی من است!!!

دلم هیچی نمیخواد...

قدری آرامـــش ذهـــنی....



+نوشته شده در جمعه 14 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت3:23 AMتوسط ناجي تنها | |